نور، دوربين، تربيت

نويسنده : فاستر دبليو کلاين و جیم فی
ترجمه : میترا خطیبی



مرد پنجاه ساله اي،نزد موسيقي داني رفت و از او سؤال کرد:«آيا شما مي توانيد،نواختن ترومبون را به من آموزش دهيد،تا بتوانم در گروه موسيقي شهر و در مراسم رژه و جاهاي ديگر،آن را بنوازم.»
موسيقي دان گفت : «حتماً»
آن مرد که در آرزوي نواختن ترومبون بود، پرسيد:«خب،حالا اين آموزش چه مدّت طول مي کشد؟»
موسيقي دان گفت: «خب،بايد گفت که آموزش هر ساز،به فردي که مستعد و علاقمند به يادگيري و نواختن ساز مورد علاقه اش است،تقريباً پنج سال طول مي کشد.»
مرد گفت: «پنج سال!امّا من تا آن موقع پنجاه و پنج ساله ام.»
موسيقي دان پاسخ داد: «بله،درست است.شما پنجاه و پنج ساله ايد.امّا اگر در مدّت اين پنج سال آموزش ترومبون را ياد نگيريد،آن وقت چند ساله ايد؟»

تمرين، تمرين، تمرين

شايد به کارگيري نقطه نظرات و ايده هاي تربيت با عشق و منطق،براي والدين تازه کار و مبتدي،و يا والديني که به خاطر به کارگيري فلسفه ها و راه کارهاي متفاوت،در امر تربيت فرزندان شان دچار ناکامي شدند،طاقت فرسا و سخت باشد.
دراين روش تربيتي،موارد بسياري هم چون:خودباوري،سخنان تفکبربرانگيز،جداسازي مشکلات،گزينه ها،و همدلي با پيامدها براي يادآوري و به کارگيري والدين وجود دارند.به کارگيري يک باره ي روش تربيتي با عشق و منطق،براي فردي که آموزش لازم را دراين حوزه ي تربيتي نديده است،بسيار بسيار سخت و دشوار خواهد بود.
تربيت با عشق و منطق،مانند گرفتن رژيم غذايي است.افرادي که رژيم دارند،هيچ گاه نمي گويند:«من مي خواهم همين امروزلاغر شوم.»،
و بعد هم خيلي زود لاغر شوند.درست به همان گونه که والدين نمي گويند:«بچّه هاي من مي خواهند از همين حالا رفتارشان را درست کنند،و بچّه هاي خوبي باشند.»
حال اگر،اين روش تربيتي،براي شما هم شيوه اي تازه و نوظهور است،بنابراين در يک مقطع زماني،تنها بخشي از آن را به کار گيريد.به طور مثال،يک مورد از رفتار فرزندان تان را که باعث رنجش و آزار شما مي شود،انتخاب کنيد-موردي را که فکر مي کنيد،با اصول عشق و منطق،مي توانيد آن را با موفقيّت اصلاح نماييد-سپس بر روي آن کار کنيد.امّا به يک باره و ناگهان اين کار را نکنيد.ابتدا،نحوه ي انجام کار را براي خودتان شرح دهيد،و تمرين کنيد.واکنش احتمالي فرزندان تان را نيز مدنظر داشته باشيد،سپس خود را براي رويارويي با آن آماده نماييد،شما،ابتدا در حوزه و محدوده ي کوچکي موفق مي شويد،سپس محدوده ي ديگري را انتخاب و روي آن کار کنيد،و بدين گونه،آرام آرام ادامه دهيد و جلو برويد.
اين تکنيک تمرين ذهني ناميده مي شود.پنج نکته ي مهمّ زير،راهنماي شما در به کارگيري شيوه ي تربيتي عشق و منطق خواهد بود.
1- موقعيّت و مشکل موردنظر و آن چه را که مي خواهيد،کودک انجام دهد، انتخاب کنيد.
2- تصور کنيد که تمام قد، مقابل فرزندتان ايستاده ايد،و مستقيماً به چشمان او نگاه مي کنيد، و سپس با قيافه اي حق به جانب آن چه را که مي خواهيد،از او درخواست کنيد. و سپس آن چه را تصوّر مي کنيد با خود يک بار امتحان کنيد.
3- لحن صداي تان را کنترل کنيد.
4- مراحل گفته شده را در مورد دوستان خود امتحان و از آنها درباره ي تأثيرگذاري اين مراحل نظر خواهي کنيد.
5- آن قدر تمرين کنيدتا صداي خود را بشنويد که مي گوييد:«عزيزم،مرا خوشحال کن.بگذار احساس غرور کنم.»
شما بايد زماني اين شيوه ي تربيتي را به کار گيريد که،وقت و انرژي کافي داشته و براي پيش برد اهداف تان ازحمايت کاملي برخوردار باشيد. زيرا کودکان شما را امتحان خواهند کرد،آنها عصباني مي شوند،تا شما را مجبور به بازگشت و به کارگيري روش هاي قديمي تان نمايند،و دراين ميان از هيچ تلاشي فروگذاري نمي کنند-حتي شايد اين جمله را نيز به شما بگويند:«مامان،من قبلاً بيشتر دوست ات داشتم.»امّا شما بايد محکم و استوار باشيد.شما تنها يک بار با مقاومت روبه رو مي شويد،و بعد متوجّه خواهيد شد که اين روش براي شما کارايي لازم را دارد.
اگر بخواهيم،يک روش تربيتي کهنه و ناکارآمد را،که يک سال از عمر آن مي گذرد،از بين ببريم،و فلسفه ي تربيتي عشق و منطق را جايگزين آن نماييم،به زماني معادل يک ماه نياز داريم.
حال اگر،فرزند شما دوازده ساله است،و شما يک روش تربيتي را به مدّت دوازده سال به کار برده ايد،درنتيجه براي کمک به او در فراگيري تفکّري مسئول،دوازده ماه يعني معادل يک سال،به خود فرصت و زمان بدهيد.
نگران کودکان نباشيد.آنها خوشحال مي شوند که در تمرين فرصت ها به شما لطفي و کمکي بکنند.زيرا در برانگيختن خشم و عصبانيت والدين،سال ها تجربه دارند،و دراين ميان تنها با مشاهده ي مسئله اي،به خوبي و بدي آن پي مي برند.اگر آنها حس خشم،يا همدردي و يا نقطه ضعف شما را هدف قرار دهند،و به آن ضربه وارد کنند،مي توانند از اين طريق،شما را تحت کنترل خود درآورند،با وجود اين هر زمان که نياز به کنترل را در خود احساس نمايند،به سرعت عقب نشيني مي کنند و به موقعيّت اوّليه شان باز مي گردند.
مادامي که شما فلسفه ي تربيتي عشق و منطق را به کار مي بريد،در خواهيد يافت که شما نيز به اندازه ي فرزندان خود،درحال رشد و تکامل هستيد.با هر موفقيّتي که تجربه مي کنيد و به دست مي آوريد،حس خودباوري در شما و فرزندان تان به يک ميزان تکامل و ارتقاءمي يابد.
و اين نکته را بدانيد که براي استفاده از فلسفه ي تربيتي عشق و منطق،هيچ گاه دير نيست.حتي اگر فرزندان ما،در سنين نوجواني باشند،و تا به حال هرگز با مباحث تربيتي و انضباطي عشق و منطق،آشنا نشده باشند.امّا مطمئن باشيد،که به کارگيري اين شيوه ي تربيتي مي تواند،هم براي ما و هم براي آنها بسيار مفيد و سودمند باشد.هميشه اين نکته را مدّنظر داشته باشيد،که مهمّ ترين مسئله،ايجاد و تداوم رابطه ي ما با فرزندان مان است،رابطه اي که تا آخر عمر دوام خواهد داشت و پايدار خواهد بود.بنابراين،هيچ گاه براي ايجاد اين رابطه دير نيست.
فرزندان ما،از هرچيزي براي ما با ارزش تر و گران بهاتر است.آنها از ما والدين،تنها يک درخواست دارند:«در طي سال هايي که نزد شما و با شما هستيم،خواهش مي کنيم حقيقت زندگي را به ما بياموزيد،و از شما مي خواهيم،که ما را چنان پرورش دهيد و آماده سازيد که،وقتي خانه را ترک مي کنيم و وارد دنياي واقعي مي شويم، بتوانيم فردي مسئول باشيم.»
در طول مدّت زماني که بچّه هاي مان با ما هستند،در زمينه ي تربيتي آنها با چالش هاي زيادي مواجه مي شويم.عشق و علاقه ي ما هميشه و در هر زمان،حتّي مواقعي که آنها با مشکل روبه رو مي شوند،با آنان خواهد بود.عشق ما به آنها،اين پتانسيل و توان بالقوه را دارد،که زماني هم پيمان و دوست و زماني دشمن آنها باشد-اين عشق هم مي تواند به آنها کمک کند،تا آن دانشي را که نياز به دانستن آن دارند، بياموزند، و هم اين که مي تواند مانع از پرورش و رشد شخصيتي آنها، به عنوان فردي مسئول در آينده شود.
بياييد، خواسته ها و نيازهاي فرزندان مان را پاسخگو و پذيرا باشيم. بياييد آنها را دوست داشته باشيم، آن قدر که اجازه دهيم، براي کسب مهارت هاي لازم و تعيين کننده ي زندگي، اشتباه کنند، تا بياموزند و ياد بگيرند،و بتوانند در آينده، زندگي و تفکّري مسئوليت پذير داشته باشند.
منبع: کتاب تربيت با عشق و منطق